نجف
آهسته قدم به حرم مولا علی (ع) میذاری... انگار بعد مدت ها دوری، پا گذاشتی خونه ی خودت، تو آغوش امن پدر...
انقدر غرق آرامشی که اصلا گذر زمانو حس نمی کنی. اصلا انگار دنیا وایساده و یه دستی تو رو تو آغوشش گرفته و نمیذاره هیچ گزندی بهت برسه.
نگاه به ضریح میندازی ، شکوه و عظمت و جلالش مال پدر همه ی اماماس. بزرگیشو با تموم وجود حس میکنی. اصلا نمیدونی چی بخوای چی دعا کنی چی بخونی. حتی اگر اشکی هم ریخته میشه از آرامشه. بابا اصلا خودِ بهشته. کعبه با اون همه عظمتش این آرامشو نداشت. انقدر تو آرامش فرو میری که حتی صدای زائرای دیگه رو هم نمیشنوی. مثل خواب شیرین یه نوزاد.
انگار که چرخ زمون تو بهترین جا وایساده...
به ادامه ی مطلب مراجعه کنید
ادامه مطلب...
کوچک که بودی برای داشتن بهترین اسباب بازیهای دنیا دعا میکردی. برای خانهای پر از خوراکی، برای کمی بیشتر تاپ سواری... یادت هست؟
کوچک که بودی برای داشتن بهترین اسباب بازی های دنیا دعا می کردی.برای خانه ای پر از خوراکی ،برای کمی بیشتر تاپ سواری ...یادت هست؟بزرگ تر که شدی آرزو برایت قبول شدن امتحان و دانشگاه رفتن،کار و در آمد بود.به یاد داری؟ امروز هم... نمی دانم.نمی دانم دنیای آرزوهایت امروز تا کجا فکر می کند و دلداده کدام آیین است،نمی دانم حواس دلت امروز زمام دار چه کسانی است ..تا کجا تقوا دارد و چقدر مهربان است....اما لیلةالرغائب را مراقب آرزوهایت باش...
ادامه ی مطلب را فراموش نکنید
ادامه مطلب...
شهادت پنجمین اختر تابناک، حضرت امام محمد باقر (ع) تسلیت باد.
صفحه قبل 1 صفحه بعد